سوته دل |
در تذکرة الاولیاء آمده است که: شبی بایزید از راه گورستان عبور می کرد. جوانی در راه به او رسید و بربطی در دست داشت. چون به نزدیک بایزید رسید بر سر بایزید کوبید و ساز جوان شکست، بایزید روز بعد قیمت آن را معلوم کرد و همراه حلوا به خانه ی آن جوان فرستاد و سفارش کرد به او بگویند این بهای ناقابل جهت شکستن کالای تو و حلوا نیز جهت شیرین شدن کام تو میباشد که برای خود ناراحت شده ای. چون جوان این ماجرا را دید توبه کرد و از مریدان بایزید گشت. [ چهارشنبه 91/5/25 ] [ 8:34 عصر ] [ سوته دل ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |